هر سال ۲۹ اسفند، روز ملی شدن صنعت نفت ایران، در هیاهوی جشن نوروز و نزدیک شدن به لحظه سال تحویل فرا میرسد و ماجرای آن روزهای پرتلاطم را زنده میکند. با گذشت هفتاد سال از آن روزها هنوز بسیاری از وقایع و جریانات ملی شدن و روابط پشت پرده میان سیاستمداران در هالهای از ابهام باقی مانده است. سه گانه رابطهای که میان دکتر مصدق، آیت الله کاشانی و محمد رضا شاه پهلوی شکل گرفت، موجب شد اتفاقات آن دوران تاریخی با اختلاف نظرهای بسیاری همراه شود. به خصوص اینکه در همان دوران، ایران آبستن تغییرات بسیاری در بستر جامعه بود و وقایع سیاسی از سال ۱۳۲۹ تا ۲۸ مرداد سال ۳۲ آنقدر سریع اتفاق افتاده است که تا سالها شرح و تفسیر آن ادامه دارد.
ملی شدن صنعت نفت ایران در زمره اتفاقاتی است که از آن زمان تا کنون بر زندگی تمام ایرانیان اثر گذاشته است و همچنان مقدار و ارزش فروش نفت ایران در بودجه سالیانه کشور و روند زندگی مردم ایران اثر مستقیم دارد.
هر چند موضوع ملی شدن صنعت نفت در سال ۱۳۲۹ یک موضوع فراملی بود و شرکت نفت انگلیسی که در آن زمان اجازه استخراج و بهره برداری از نفت ایران را به عهده داشت ناگهان بایستی از منفعت هنگفتی چشمپوشی میکرد. در آن زمان با اکتشاف میادین دیگر نفتی در خوزستان شرکت نفت انگلیسی به فکر بهره برداری از آن مناطق افتاد. در همین پیوند قراردادی به نام گس-گلشاییان نیز مابین ایران و شرکت نفت انگلیسی منعقد شد تا بریتانیا به منابع نفتی بیشتری دسترسی داشته باشد. اما همین اقدام انگلیس موجب ایجاد حساسیت در میان مردم و دست اندرکاران سیاسی آن زمان شد و موجب شد تا این اقدام را حاصل طمع زیاد شرکت نفت انگلیسی از منابع نفتی ایران تلقی کنند.
در آن زمان دکتر مصدق به عنوان نماینده در مجلس حضور داشت و نزدیکی او با اعضای حزب جبهه ملی و جهتگیریهای آنان در مقابل سهمخواهی زیاد از حد شرکت نفت انگلیسی ، زمزمههای ملی شدن صنعت نفت ایران را رقم زد. در طرف مقابل شرکت نفت انگلیسی که از حمایت دولت بریتانیا برخوردار بود، برای تصویب و اجرایی شدن قرار داد نفتی مذکور در مجلس ایران، به محمد رضا شاه فشار می آورد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
کشمکشهای سیاسی در اواخر سال ۱۳۲۹ به اوج خود رسیده بود و استعفای چندین نخستوزیر را در پی داشت و همچنین اعضای جبهه ملی ایران در مجلس تلاش میکردند تا از تصویب قرارداد نفتی جدید جلوگیری کنند. در همین اثنا رزم آرا نخست وزیر وقت ترور شد و فردای آن روز یعنی ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ کمیسیون نفت، پیشنهاد ملی کردن صنعت را تصویب و اعلام کرد. ایده ملی شدن صنعت نفت ایران به پیشنهاد اعضای کمیسیون مخصوص نفت در مجلس شورای ملی ایران مطرح و در ۲۴ اسفند مورد تصویب قرار گرفت؛ پس از آن در آخرین روز سال، ۲۹ اسفند، مجلس سنا نیز با تصویب این قانون، ملی شدن نفت ایران را رقم زد تا برای همیشه این روز در حافظه تاریخی ایرانیان حک شود.
متن پیشنهاد تصویب شده: " به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تامین صلح جهانی، امضاکنندگان ذیل پیشنهاد مینماییم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثناء ملی اعلام شود یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهره برداری در دست دولت قرار گیرد."
چالش حقوقی ملی شدن صنعت نفت ایران با شرکت نفت انگلیس
شاید بسیاری تصور کنند، تصویب قانون ملی شدن نفت ایران پایان تمام اختلافات جدی آن زمان بود اما در حقیقت این تازه شروع چالش جدی بین دولت ایران و شرکت نفت انگلیسی بود.
در اردیبهشت ۱۳۳۰، یکماه و اندی پس از ملی شدن نفت ایران، دکتر مصدق به نخست وزیری رسید و تشکیل کابینه داد. او بلافاصله پس از به دست گرفتن سکان دولت، قانون خلع ید انگلیسی از نفت ایران را در مجلس به تصویب رساند و برای همین منظور مهدی بازرگان و حسین مکی را جهت سرپرستی شرکت تازه تاسیس "نفت ملی ایران" روانه جنوب کرد. دکتر مصدق اصرار داشت تا خیلی سریع دولت ایران را بر تمام منابع نفتی ایران مسلط کند. اما این اقدامات او آتش اختلافات با شرکت نفت انگلیسی را هر لحظه بیشتر می افروخت. روسای شرکت نفت انگلیسی به قرارداد رسمی که پیشتر به امضای رضا شاه رسیده و حتی در مجلس تصویب شده بود استناد میکردند و منافع خود را در تضاد با قانون ملی شدن صنعت نفت ایران می دانستند.
پس از مدتی کشمکش، شرکت نفت انگلیس با حمایت دولت بریتانیا تصمیم گرفت تا این موضوع را به شورای امنیت سازمان ملل ببرد و با طرح این پرونده علیه دولت ایران، حضور خود را در صنعت نفت ایران تثبیت کند.
دکتر مصدق برای دفاع از حق دولت ایران خود را به نیویورک رساند. هر چند بخت در این مورد با ایران یار شد و شورای امنیت سازمان ملل با استناد به اینکه این دعوای بین دولتها نیست که بتواند در ماهیت آن وارد شود، پرونده شکایت طرف انگلیسی را به نفع ایران رد کرد.
اگر چه همچنان ، شرکت نفت انگلیسی اصرار داشت که اقدام دولت ایران مبنی بر ملی کردن نفت بر خلاف قانون است و اینبار در بهمن ۱۳۳۰ رهسپار دادگاه لاهه و خواستار لغو قانون خلع ید که دولت ایران تصویب کرده بود، شد. مدتی پس از طرح این پرونده در دادگاه لاهه، دکتر مصدق که خود تحصیلات عالی حقوق داشت و به زبان فرانسه نیز مسلط بود برای شرکت در جلسه دادگاه حاضر شد. در این دادگاه که یکی از مهم ترین اتفاقات تاریخی ایران رقم خورد، دکتر مصدق به همراه چندین وکیل متبحر به موضوع عدم صلاحیت رسیدگی دیوان بین المللی دادگستری در این پرونده استناد کردند. در این پرونده از یک سو دولت ایران و از سوی دیگر شرکت نفت انگلیس قرار داشتند و بر طبق قوانین حقوق بین الملل دیوان بین المللی دادگستری تنها میتوانست به پرونده های حقوقی مابین دو دولت رسیدگی کند.
در نهایت، تیر ماه ۱۳۳۱ ، دیوان پس از چندین هفته شور و مشورت دعوای شرکت نفت انگلیسی را رد کرد و دلایلی را که دکتر مصدق و وکلای پرونده در لایحه خود طرح کرده بودند را پذیرفت.
پس از رای دیوان بین المللی دادگستری لاهه، قانون ملی شدن صنعت نفت ایران تثبیت شد. اتفاقی تاریخی که با کوشش مردان سیاسی آن دوران رقم خورد. از عمده دلایل پیروزی ایران در مقابل شرکت نفت انگلیسی تسلط فوق العاده دکتر مصدق و یارانش بر علم حقوق و قوانین بین الملل بود. سعی و تلاشی که آنان از زمان تصویب قانون ملی شدن نفت در مجلس تا پایان رای دادگاه لاهه انجام دادند موجب شد تا یکی از مهم ترین سرمایه های خاک ایران برای همیشه ملی شود. در همان زمان به گواهی بسیاری شاهدان دکتر مصدق تلاش کرد تا پس از شکست شرکت انگلیسی صورتی دیگر از همکاری را بین ایران و شرکت نفت انگلیسی شکل دهد. پیشنهادات نظیر همکاری و مشارکت برای ادامه استخراج و تولید منابع نفتی ایران را به بریتانیا ارائه داد که هرگز مورد پذیرش قرار نگرفت.
شایان ذکر است که پس از ماجرای برکناری دکتر مصدق و سقوط دولت او در مرداد ۱۳۳۲، شرکتهای نفتی خارجی بسیاری به ایران آمدند اما در هر حال ملی شدن صنعت نفت محاسبات بین دولت ایران و شرکتهای نفتی را برای همیشه تغییر داد.